۱۳۸۹/۰۱/۰۳

آب آقا

آب آقا

آن راي آمد
آن راي سمت محمود آمد

محمود سهام دارد
ميم ميم سهام ندارد

محمود رحيم دارد
ميم كاف رحيم ندارد

محمود سيب دارد
ميم ميم سيب ندارد

آقا تفنگ دارد
مردم تفنگ ندارند

آن راي آمد
آن راي با خون آمد

دو دو تا بيست و چهارتا
پنج پنج تا چهارده تا

بهشت جنت ندارد
جنت سهراب دارد

الهام ندا ندارد
ندا الهام دارد

۱۳۸۹/۰۱/۰۱

جلال الدين فارسي (افغاني)

وی نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران است که پس از مشخص شدن ملیت افغانی او به وسیله شیخ علی تهرانی از شاگردان آيت ا... خمینی ناچار به کناره گیری شد. او همچنین عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، ستاد انقلاب فرهنگی ایران و نماینده دور دوم مجلس شورای اسلامی بوده است. در دوران پهلوی از مبارزان فعال بود که در زمینه کارهای تشکیلاتی و نیز نویسندگی، به فعالیت می‌پرداخت.

وی در سال ۱۳۷۱ در طالقان، در پی نزاع با فردي كه به او ممنوعيت شكار حيوانات (كبك) را تذكر داده بود، آن فرد را با تفنگ شكاري هدف قرار داد و به قتل رسانید اما قوه قضائیه جمهوري اسلامي ايران این قتل را از نوع غیر عمد تشخیص داد و پرونده را مختومه كرد. البته قرار شد مدت ها در صحنه سیاسی ظهور علنی پیدا نکند تا بلکه مردم این قتل را فراموش کنند.

پرونده قضائی ديگر وي، مربوط به سرقت عتیقه های کاخ های سلطنتی در جریان انقلاب و پس از پیروزی انقلاب در کرج و مهر شهر و هتل و قمارخانه آران در کنار سد کرج است که همه آنها را برای فروش به خارج کشور منتقل و تبدیل به دلار کرد. شرکای این سرقت، بعدها شدند جعفر شجونی و ماجرا را لو دادند و یک پرونده قضائی برای وي تشکیل شد. در این پرونده هم قوه قضائیه همانند پرونده قتل وي را تبره نمود.

اكنون وي، در مقام انتقاد از قوه قضائیه، طي مصاحبه‌اي با روزنامه دولت احمدي نژاد و اقمار وابسته، از قوه قضائيه خواسته است هرچه زودتر کروبی و موسوي را بگیرند و محاکمه کنند.

۱۳۸۸/۱۰/۰۹

سيد علي موسوي، در آغوش پدر …









به احتمال زياد سيد علي موسوي توسط اعضاي وابسته به وزارت اطلاعات (شاخه‌هاي سعيد امامي مشايي) ترور شده باشد.

۱۳۸۸/۰۹/۲۹

آيت الله العظمي منتظري دعوت حق را لبيك گفت

هنوز هم ياد هست اولين بار نام آيت آلله منتظري را كجا شنيده بودم. در مدرسه بوديم كه آمدند گفتند راهپيمايي است امروز و همه بچه‌هاي مدرسه را بايد جمع كنيم برويم در راهپيمايي شركت نماييم. كدام راهپيمايي؟ مگر امروز چه مناسبتي است؟ به ياد دارم كه من و افراد مانند مرا از روي ناداني به تظاهرات بردند، آنجا كه رسيديم فقط اين شعارها فرياد مي‌شد، "مرگ بر منتظري خائن"، "مرگ بر ضد ولايت فقيه"، يادم مي‌آيد كه همانجا به سمت مسئول مدرسه رفتم و گفتم آقا اين كار درست نيست، او نيز جواب داد درست نيست اما بعضي از اوقات اجتناب ناپذير است. ما كه نمي‌دانستيم چه اتفاقي افتاده بود، بعدها متوجه شديم كه آيت الله منتظري ولايت فقيهي را كه خود انديشه‌ي آنرا پايه گذاشته‌اند، نقد كرده‌اند و گفته اند ولايت فقيه به اينصورت ولايت فقيه نيست! يادم نمي‌رود كه ما نيز قبل از رسيدن به محل اصلي تجمع در يك كوچه از صفي كه تقريبا از جمعيت شركت كننده‌ي آن فقط حمل كنندگان پرده مدرسه‌مان مانده بودند، جدا شديم و با اتوبوس‌هاي مجاني كه براي آن روز فراهم ديده بودند، تا خانه برگشتيم.



هنوز به خاطر دارم، كه فرزند دوستي از دوستان پدر كه در حوزه علميه قم درس مي‌خواند، در خانه‌ي ساده‌يشان چند تصوير يكي عكسي منتصب به حضرت رسول (ص) و ديگري عكسي از سيد محمد خاتمي بود، چگونه از حوزه علميه مي‌خواست كنار بكشد و سر انجام كنار كشيد. خاطرم هست كه مي‌گفت يك روز به ما گفتند بياييد برويم رمي جمرات كنيم (رمي جمرات همان سنگ زدن حجاج به نماد شيطان مي‌باشد)، او مي‌گفت ما را به جلوي درب خانه‌ي آيت الله منتظري بردند و گفتند هفت بار به در خانه ايشان در حالي كه زير پتو پنهان هستيد سنگ بزنيد.
هنوز هم به خاطر دارم، كه يكي ديگر از دوستانم عكس‌هاي شما را از اينترنت جستجو مي‌كرد، زير آن نوشته شده بود عكس متعلق است به دوران حصر، البته حصر در خانه در نظام جمهوري اسلامي، هنوز آن يك دهه حصر شما را كامل به ياد دارم و خاطرم هست كه بعد از يك دهه كه نظام به خيال خود احساس امنيت كرد حصر شما را نيزبرچيد.

بعدها فهميدم كه شما به نحوي وليعهد آيت الله خميني بوديد، اما به علت مخالفت انساني شما با اعدام‌هاي زندانيان در بند سياسي به دستور آيت الله خميني، كه يا بايد توبه مي‌كردند و يا بر سر عقيديشان مي‌مانندند و اعدام مي‌شدند، مخالفت كرديد! كنار كشيديد و گوشه عزلت گزيديد. اما اين سوال در ذهن من هنوز حل نشده است كه چرا شكست نيروهاي نظامي در كردستان بايد با اعدام مخالفان سياسي در تهران تلافي مي‌شد؟

اما امروز تازه مي‌فهمم كه چه گفته بوديد كه اين ولايت فقيه چيست كه شما بيش از دو دهه بود كه آنرا فرياد مي‌زيد و تا روز آخر با آن مخالفت مي‌نموديد!

حالا كه به ديار حق شتافته ايد، از شما به خاطر آن چند تك شعارهايي كه در دوران كودكي عليه شما سر داده ام، حلاليت مي‌طلبم. و اميدوارم كه اجري كه در راه خدا برداشته ايد را با مصاحبت با رسول الله و اولياء الله دريافت داريد.

والسلام علي عباد الله الصالحين