كودك كه بودم داستاني را برايم ميخواندند از پادشاهي كه لباسي نامرئي خواست و دو شياد، چندين شبانه روز به دوختن لباسي كه اصلاً وجود نداشت پرداخت و گفتند كسي كه لباس نامرئي را نميفهمد بيشعور است. داستان آنجايي خاتمه يافت كه كودكي خرد در مراسم سان پادشاه با لباس نامرئيش فرياد زد! پادشاه لخت است.
حالا اين داستان چه شد كه بعد از اين همه سال در ذهنم تداعي شد؟ اظهارات اخير كسي را در وبلاگش داشتم ميخواندم كه گفته بود:
"نمی توانیم هاله های نور خدا را منکر شویم. هرکس نمی بیند به کوری خود اعتراف کرده است."
اين هالهها نور از همان هالههايي است كه رئيس جمهور احمدي نژاد در هنگام سخنرانيش در سازمان ملل كنارش پديد آمده بود، كه در گزارش بعد از سفرش به آيت الله جوادي آملي (اگر درست در خاطرم مانده باشد) بيان شد، اما خبرنگار روزنامهي شرق وقتي چند روز بعد در كنفرانس خبري از احمدي نژاد پرسيد گويا خود وي آنرا از ياد برده بود و حالا مجدداً رييس جمهور احمدي نژاد آنها را به لحني تندتر از پيش به خاطر آورده است، شايد اين نيز از عنايات ويژه حضرت وليعصر (عج) به شخص ايشان است. حالا شايد بايد كودكي به رييس جمهور فرياد كند كه جناب رييس شايد اين هالههاي نوري كه شما ميبينيد هالههاي ايجاد شده توسط لامپهايي با جريان برق است.
۱۳۸۷/۰۳/۲۳
پادشاه بي لباس
يا شايد اين هالههاي نور متعلق به حمايتهاي بي حد و اندازهي مردم ايتاليا از رييس جمهوري ايران در اجلاس فائو يا همان توفان خشم ملتها تكه كلام آقاي رييس جمهور باشد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

۲ نظر:
نامگذاری دهه ی چهارم انقلاب به «دهه ی پیشرفت و عدالت» هم، از ابتکارات خودشونه؟!
راستی، این قضیه ی استقبال مردم ایتالیا چی بوده؟
من یه چیزهایی شنیدم. هم از این وری ها به کنایه، هم از اون وری ها به جد.
یه لینک هم که تو همین وبلاگ خودتون بود؛ باز نشد.
اما هنوزم متوجه اصل ماجرا نشدم.
ارسال یک نظر